نغمه های دلتنگی

دلم هوای تو دارد دلم هوای تو دارد ونیستی که ببینی زمان صدای تو دارد

نغمه های دلتنگی

دلم هوای تو دارد دلم هوای تو دارد ونیستی که ببینی زمان صدای تو دارد

گفتم تو شیرین منی

 

گفتی تو فرهادی مگر؟

 

 

گفتم خرابت میشوم

 

گفتی تو آبادی مگر؟

 

 

 

گفتم ندادی دل به من

 

گفتی تو جان دادی مگر؟

 

 

 

گفتم ز کویت میروم

 

گفتی تو آزادی مگر؟

 

 

 

گفتم فراموشم مکن

 

گفتی تودر یادی مگر؟

 

 

 

گفتم خموشم سالها

 

گفتی تو فریادی مگر؟

 

 

 

گفتم که بر بادم مده

 

گفتی نه بر بادی مگر؟

نامه

نمی دانی چقدر افسرده ام و چسان آرزوی نیستی میکنم.

تابستانهای زیبا بی تو برای من چون چراغ بی نور است ...

حالا دیگر بازوان خود را فروبسته ام زیرا که نتوانستم تو را در این بازوانم بفشارم.

امروز اگر دست به دل من زنی مثل این است که دست به گوری خاموش زده باشی.

برایم نامه منویس!بگذار من و تو جز مرگ دل خبری به هم ندهیم.

اگر بخواهی بدانی که چقدر دوستت داشتم از خدا وخودت بپرس!

برایم نامه منویس!من از نامه تو می ترسم ... از حافظه خودم نیز می ترسم.

زیرا یاد تو! یاد صدای تو چنان در دلم مانده است که گاه وبیگاه آوای تورا در کنار خودم می شنوم.

برای خدا آب زلال را به تشنه ای که حق نوشیدن آنرا ندارد نشان مده!

برایم نامه منویس! ...

مشخصات یه پسر خوب

یک پسر خوب امضاء گواهی نامه اش خشک نشده به رانندگی خانمها گیر نمیدهد.......

یه پسر خوب کمتر با این جمله مواجه میشود"مشتری گرامی دسترسی شما به این سایت مقدور نمی باشد"..........

یه پسر خوب بعد از تک زنگ سراغ تلفن نمیره..........

یه پسر خوب عکس الکسندروگراهام بل رو قاب نمیکنه بزنه تو اتاقش........ پسر خوب پشت چراغ قرمز با دیدن یه خانم ردیف چشماش مثه چراغهای فولکس نمیزنه بیرون........

یه پسر خوب روزی چند بار به سازندگان یاهو مسنجر لعنت میفرسته...

یه پسر خوب سر کلاس تا شعاع 3 متریِ هیچ خانمی نمیشینه........

یه پسر خوب وقت برگشتن به خونه ماشینش بوی ادکلن زنونه نمیده.........

یه پسر خوب هیچ وقت پای تلفن از این کلمات استفاده نمیکنه:"ساعت چند" "کی میای" "کجا" "دیر نکنی یا.....

یه پسر خوب وقتی میاد خونه قرمزی رژ در هیچ نقطه از صورتش مشاهده نمیشه...........

یک پسر خوب زمانی که کسی میخواهد از عرض خیابان عبور کند تعداد دنده را از 1 به 4 ارتقاء نداده و قصد جان عابر را نمیکند......

یک پسر خوب زمانی که یک دختر خانم راننده میبیند ذوق زده نشده و در صدد عقده ای بازی بر نمی آید...........

یک پسر خوب که ژیان سوار میشود روی بنز همسایه با سوئیچ ماشین نقاشی نمیکشد.................

یک پسر خوب زمانی که تصادف میکند همانند قبائل زامبی وحشی بازی در نمی آورد................

یک پسر خوب هر روز بعد از کلاس درس به نمایندگی از راهداری و شهرداری خیابانهای شهر را متر نمیکند......

یک پسر خوب به محض دیدن یک دختر خانم متین با شلوار برمودا و مانتو تنگ کوتاه و شال باز دهانش به سان آبشار و چشمانش همانند چشمان وزغ نمیشود........

یک پسر خوب دکمه های پیراهنش را از یک متر زیر ناف تا زیر چانه کاملا بسته و با سنجاق قفلی محکم میکند............

یک پسر خوب به محض دیدن دختر همسایه رنگش لبوی شده و چشمش را به آسفالت میدزود...........

یک پسر خوب روزی 10بارهوس بردن نذری به دم در خانه همسایه که تصادفا دختر دم بخت دارند را نمیکند..............

یک پسر خوب بیشتر از 5 دقیقه در دستشوئی نمیماند . ( نکته کنکوری).....

یک پسر خوب 5ساعت در حمام آهنگ جواد یساری نخوانده وبرای همسایگان آلودگی صوتی ایجاد نمیکند..............

یک پسر خوب اگر درد عشق گرفت در کوی و برزن عرعر عشق نکرده و آبروی خانوادگی خود را نمیبرد.........

یک پسر خوب با دوستانی که مشکوک به چت و لا ابالی گری هستند معاشرت نمیکند...........

یک پسر خوب به جای اینکه پول خود را در باشگاه بیلیارد و گیم نت و غیره دور بریزد بهتر است حساب آتیه جوانان باز کند و به فکر 1000 سالگی خود باشد....

یک پسر خوب همواره به اسم خود افتخار میکند و به هر کس که میرسد نمیگوید که بجای اصغر به او رامتین و آرش و ... بگویند......

یک پسر خوب در اثر دیدن افراد غرب زده جو گیر نشده و لحاف کرسیه قرمز خال خال یشمی را به پیراهن تبدیل نکرده و سر زانو خود را جر نمیدهد.......

یک پسر خوب سر سفره دست به چیزی نمی زند تا همه سیرو پر از سر سفره بلند شوند و بعد شروع به غذا خوردن می نماید........... ...

یک پسر خوب تقاضای وسایل نا مربوطی از قبیل موبایل را از خانواده ندارد......

یک پسر خوب در صورتی که با نامزد خود بیرون رفت و کسی به خانم متلک گفت فورا با پلیس 110 تماس حاصل می کند....... یک پسر خوب برای احیای حقوق خود از زور بازو استفاده نکرده و کلمات رکیک مانند خر و الاغ به کار نمیبرد.................

یک پسر خوب از معاشرت با دوستان بسیار خودمانی که عادت به بیان شوخی های نا مربوط از قبیل حراج لفظی عمه و همچین خواهر مادر هستند امتناع میکند........

یک پسر خوب همانند خاله زنکها تلفن را قورت نداده و سالی به 12 ماه دهانش بوی تلفن نمیدهد.............

یک پسر خوب هر صدایی از قبیل قار و قور شکم اهل خانه را با صدای تلفن اشتباه نگرفته و1 متر به بالا نمیپرد............

یک پسر خوب برای بیرون رفتن از خانه 1 ساعت جلوی آئینه نایستاده و بزک نمیکند.........

یک پسر خوب تنها جوکهایی را بیان میکند که مورد تائید وزارت 1) ارشاد اسلامی2) وزارت بهداشت3) وزارت مبارزه با تبعیضات استانی و ... باشد..........

یک پسر خوب در جشنهای فامیلی جو گیر نشده و نمیرقصد تا ابروی کل خاندان رابر باد دهد.........

یک پسر خوب در مهمانی های خانوادگی نوشدنی های غیر مجاز از قبیل ماءالشعیر را تنها با رضایت نامه رسمی و کتبی پدر محترم استعمال میکند...

یک پسر خوب هر زمان که عشقش کشید با زیر شلواری کردی چین پیلیسه دار و یا شرت مامان دوز و رکابی همانند قورباغه به وسط کوچه نمیپرد......

یک پسر خوب تنها برای رضای خدا و کاهش بار سنگین ترافیک و حمل و نقل درون شهری و برون شهری هر کجا که دختر خانم یا خانمی را در رده سنی 15 تا 25 سال دید سوار کرده و به مقصد می رساند.........

یک پسر خوب تا به حال مشاهده نشده . .

 

خواص ازدواج برلی اقایان

» خواص ازدواج برای آقایان !

 

هم جدی بگیرید، هم نگیرید!

 

 

_ قبل از ازدواج خوابیدن تا لنگ ظهر، بعد از ازدواج بیدار شدن زودتر از خورشید. نتیجه‌گیری اخلاقی: سحرخیز شدن

   _ قبل از ازدواج رفتن به سفر بی‌‌اجازه، بعد از ازدواج رفتن به حیاط بااجازه. نتیجه‌گیری اخلاقی: کسب اعتبار

   _ قبل از ازدواج خوردن بهترین غذاها بی‌‌‌‌منت، بعد از ازدواج خوردن غذاهای سوخته با منت. نتیجه‌گیری اخلاقی: تقویت‌ معده

   _ قبل از ازدواج استراحت مطلق بی‌‌جر و بحث، بعد از ازدواج کار کردن در شرایط سخت. نتیجه‌گیری اخلاقی: ورزیده شدن

   _ قبل از ازدواج آموزش گیتار و سنتور و... بعد از ازدواج آموزش بچه‌داری و شستن ظرف. نتیجه‌گیری اخلاقی: همدردی با خانم‌ها

   _ قبل از ازدواج گرفتن پول تو جیبی از پاپا، بعد از ازدواج دادن کل حقوق به خانم. نتیجه‌گیری اخلاقی: مستقل شدن

 

اس ام اس

سهراب ،گفتی چشمها را باید شست ! شستم ولی..... گفتی جور دیگر باید دید! دیدم ولی..... گفتی زبر باران باید رفت ! رفتم ولی او نه چشم های خیس و شسته ام را ،نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید .فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت : دیوانه باران زده


همیشه دوست داشتم ابر باشم

چون ابر انقدر شهامت داره که هر وقت دلش میگیره

جلوی همه گریه کنه


گفتمش دل می خری؟! پرسید چند؟!

گفتمش دل مال تو تنها بخند.

خنده کرد و دل زدستانم ربود.

تا به خود باز آمدم او رفته بود.

دل زدستش روی خاک افتاده بود.

جای پایش روی دل جا مانده بود



بر خاک بخواب نازنین،تختی نیست. آواره شدن ,حکایت سختی نیست. از پاکی اشکهای خود فهمیدم . لبخند همیشه راز خوشبختی نیست


خدایا خونمون بوی بهشت میده... هنوز قالی خونمون بوی بهشت میده آخه مامان صبح تا شب

روی این قالی راه میره.... خدایا منو هیچوقت از بهشتم دور نکن ...... آمــیــــــــــــــن



گفت: بنویس. گفتم با چه بنویسم قلم ندارم؟ گفت : با استخوانت بنویس. گفتم مرکب ندارم با چه بنویسم ؟گفت : با خونت بنویس. گفتم : ورق ندارم بر روی چه بنویسم؟ گفت : بر روی قلبت بنویس. گفتم چه بنویسم؟ گفت :بنویس دوستت دارم.


عاشقی را شرط اول ناله وفریاد نیست
تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست
عاشقی مقدورهر عیاش نیست
غم کشیدن صنعت نقاش نیست



نمی نویسم ..... چون می دانم هیچ گاه نوشته هایم را نمی خوانی حرف نمی زنم ..... چون می دانم هیچ گاه حرف هایم را نمی فهمی نگاهت نمی کنم ...... چون تو اصلاً نگاهم را نمی بینی صدایت نمی زنم ..... زیرا اشک های من برای تو بی فایده است فقط می خندم ...... چون تو در هر صورت می گویی من دیوانه ام



ماهی به آب گفت : تو نمیتونی اشکای منو ببینی , چون من توی آبم..

آب جواب داد اما من میتونم اشکای تو رو احساس کنم چون تو

توی قلب منی



سر هر قبرئ صلیبئ میگذارند تا نشانگر آن قبر باشد منهم بر گردنت صلیبئ مئ آویزم تا همه بدانند که گورستان عشق من قلب توست


بسترم

صدف خالی یک تنهایی است

و تو چون مروارید

گردن آویز کسان دیگری


زندگی دفتری از خاطرهاست ... یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک ... یک نفر همدم خوشبختی هاست ، یک نفر همسفر سختی هاست ،چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد... ما همه همسفریم


دوست داشته باش و زندگی کن!زمان برای همیشه از آن تو نیست


روحی که یک بار سایه خدا را دیده باشد ، هرگز از اشباح ابلیسان نخواهد ترسید .


انسان مانند یک هواپیمای سه موتوره است که موتور وسط ارتباط با خدا، موتور دست راست ارتباط باخود (اعتمادبه نفس) و موتور دست چپ ارتباط بادیگران است. درصورت روشن بودن این سه موتور

بوسه به دستات ...

      قصد رفتن داری انگار عزیزم خدا به همرات

لحظه ی آخر عشقه  عشق من فدای چشمات

قبل رفتن آخرین بار بوسه می زنم به دستات

نمی ره از یادم هرگز تصویر قشنگ اشکات

می ری ومی شکنه قلبم  تو با این دل بد تا کردی

گفتی منتظر نمونم   چون دیگه بر نمی گردی

عشق که این چیزا حالیش نیست تورو می خوام هر جا باشی

من دلم  نازکه زود زود   تنگ می شه  پیشم  نباشی

می خواستم به یکی دیگه  دل بدم تا فراموش شی

نتونستم چون تو قلبم    نمی گیره جاتو هیچ کی

رفتنت بهونه ای بود  واسه گریه کردن من

انتظار تلخ عشقت  منو برد تا مرز مردن

غمو حبس کردی تو قلبم اشکو زندونی تو چشمام

اون که دل نیست آره سنگه  دل سنگیتو نمی خوام

منو کشتی تا که رفتی   تو برام نفس نذاشتی

به عشق تو می تپید دل  ولی حیف دوسم نداشتی

رسم عاشقی

لیلی زیر درخت انار نشست

درخت انار عاشق شد.گل داد سرخ سرخ.

گلها انار شد داغ داغ.هر اناری هزار تا دانه داشت

دانه ها عاشق بودند.دانه ها توی انار جا نمی شدند.

انار کوچک بود.دانه ها ترکیدند.انار ترک برداشت.

خون انار روی دست لیلی چکید.

لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.مجنون به لیلی اش رسید

خدا گفت : راز رسیدن فقط همین بود.

کافی است انار دلت ترک بخورد

عکس

هنوز این عکس قدیمی حرفای نگفته داره 
   عکس تو پیشمه ، هیچ وقت منو تنها نمیذاره

 وقتی عکستو می بینم ، خاطراتت زنده میشه

   خیلی وقته رفتی اما زنده ای برام همیشه

 یادته می گفتی دنیا ، پره از گرگ درنده

   یادته می گفتی  باید همیشه باشم برنده

 تا زمانی که تو بودی ، دنیا رنگ بچگی داشت

   دستای گرم تو انگار ، تو شبام ستاره می کاشت 

 حالا تو رفتی و موندم تو این آشفته بازار

   خیالت آسوده باشه ، نمیدم هیچکی رو آزار

 قاب عکست مثه آینه روبه رومه هر جا باشم

   واسه مردن ،صادقانه روز و شب غرق تلاشم